برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالبش را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید
جهل عمر بن خطاب در پاسخ دادن به یک سوال و سپس ضرب و شتم کسی که آن سوال را پرسید!

جهل عمر بن خطاب در پاسخ دادن به یک سوال

و سپس ضرب و شتم کسی که آن سوال را پرسید!

(اثبات از کتب اهل سنت)


مردى نزد عمر آمد و گفت : «ضبيع تميمى» ما را ملاقات كرد و از ما تفسير آياتى از قرآن را پرسيد و گفت : خداوندا! كارى كن كه من بتوانم قرآن را تفسير كنم .روزى در اثنايى كه عمر نشسته بود و با مردم نهار مى خورد، ضبيع كه لباس و عمامه اى پوشيده بود، سر رسيد. او هم جلو آمد و با حضار غذا خورد تا فراغت يافت . سپس گفت : يا اميرالمؤمنين! معناى آيه : «وَالذّارِياتِ ذَرْواً فَالْحامِلاتِ وِقْراً» چيست؟ عمر گفت : واى بر تو! تو هستى كه مى خواهى تفسير قرآن بدانى ؟! آنگاه او را برهنه كرد و چندان تازيانه زد كه عمامه از سرش افتاد. سپس ‍ ديد كه او موى سرش را بافته و به دو سوى آويخته است . به همين جهت گفت : به خدايى كه جان عمر در دست اوست ! اگر ديدم سرت را تراشيده اى سرت را از بدنت جدا مى كنم ؟!سپس دستور داد او را در خانه اى حبس كنند. هر روز او را از خانه بيرون مى آورد و صد تازيانه مى زد !! و چون حالش خوب مى شد ، صد تاى ديگر مى زد!!! آنگاه او را سوار شترى كرد و روانه بصره نمود. و به فرماندار خود ابو موسى اشعرى نوشت كه نشست و برخاست مردم را با وى ممنوع كند و به منبر برود وبه مردم اعلام كند كه :ضبيع طلب علم نموده ولى به آن نرسيده است ! ضبيع بدبخت ، بدينگونه ميان مردم و قوم خود پست و خوار شد تا بدرود حيات گفت . در صورتى كه قبلاً بزرگ قوم خود بود .

 أَخْبَرَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ زَيْدٍ، حَدَّثَنَا يَزِيدُ بْنُ حَازِمٍ، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ يَسَارٍ: أَنَّ رَجُلًا يُقَالُ لَهُ صَبِيغٌ قَدِمَ الْمَدِينَةَ فَجَعَلَ يَسْأَلُ عَنْ مُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ، فَأَرْسَلَ إِلَيْهِ عُمَرُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَقَدْ أَعَدَّ لَهُ عَرَاجِينَ النَّخْلِ، فَقَالَ: مَنْ أَنْتَ؟ قَالَ: أَنَا عَبْدُ اللَّهِ صَبِيغٌ، فَأَخَذَ عُمَرُ عُرْجُونًا مِنْ تِلْكَ الْعَرَاجِينِ، فَضَرَبَهُ وَقَالَ: أَنَا عَبْدُ اللَّهِ عُمَرُ، «فَجَعَلَ لَهُ ضَرْبًا حَتَّى دَمِيَ رَأْسُهُ،» فَقَالَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ، حَسْبُكَ، قَدْ ذَهَبَ الَّذِي كُنْتُ أَجِدُ فِي رَأْسِي

(سنن دارمي ج1ص55و54- تاريخ ابن عساکر ج6ص384 - سيره عمر ابن جوزي ص109 - تفسير ابن کثير ج4 ص232 - اتقان سيوطي ج2ص5 - کنز العمال ج1ص228و229 - الدر المنثور ج6ص111 - فتح الباري ج8ص17 و.... ..)


0 نظر
درباره ما
برای شرکت در ثواب مطالب ؛ آدرس این سایت و آدرس مطالبش را به شیعیان و اهل سنتی که می شناسید بفرستید
فهرست مطالب